در این واپسین روزهای میهمانی خدا شما را به جرعه ای ناب و جانگذاز از حرف های دل امیرالمومنین دعوت می کنیم و رشته کلام را به دست استاد بلاغت و فصاحت می سپاریم. امام دو عالم علی علیه السلام پس از ضربت فرمودند:
قال اميرالمومنین علي عليه السلام:
و من کلام له علیه السلام [1] قبل موته [2] ایها الناس ، کل امری ء لاق ما یفر منه فی فراره الاجل مساق النفس [3] و الهرب منه موافاته کم اطردت الایام ابحثها عن مکنون هذا الامر [4] فابی الله الا اخفاءه هیهات علم مخزون [5] اما وصیتی : فالله لا تشکروا به شیئا ، و محمد صلی علیه و آله ، [6] فلا تضیعوا سنته اقیموا هذین العمودین ، و اوقدوا هذین المصباحین ، [7] و خلاکم ذم ما لم تشردوا حمل کل امری ء منکم مجهوده ، [8] و خفف عن الجهله رب رحیم ، و دین قویم ، و امام علیم انا بالامس صاحبکم ، [9] و انا الیوم عبره لکم ، و غدا مفارقکم غفر الله لی ولکم [10] ان تثبت الوطاه فی هذه المزله فذاک ، [11] و ان تدحض القدم فانا کنا فی افیاء اغصان ، و مهاب ریاح ، و تحت ظل غمام ، [12] اضمحل فی الجو متلفقها ، و عفا فی الارض مخطها [13] و انما کنت جارا جاورکم بدنی ایاما ، وستعقبون منی جثه خلاء : ساکنه [14] بعد حراک ، و صامته بعد نطق لیعظکم هدوی ، [15] و خفوت اطراقی ، و سکون اطرافی ، فانه اوعظ للمعتبرین من المنطق البلیغ [1] و القول المسموع و داعی لکم و داع امری ء مرصد للتلاقی [2] غدا ترون ایامی ، و یکشف لکم عن سرائری ، [3] و تعرفوننی بعد خلو مکانی وقیام غیری مقامی
[1] از سخنان امام ( ع ) که قبل از مرگ خویش فرموده:
[2] ای مردم هر کس از آنچه فرار می کند [ مرگ ] در همان حال فرار آن را ملاقات خواهد کرد اجل سرآمد زندگی و پایان حیات [3] و فرار از آن رسیدن به آن خواهد بود چه روزهائی که من به بحث و کنجکاوی از اسرار و حقیقت این امر [اجل ] پرداختم [4] ولی خداوند جز اخفای آن را نخواست . هیهات علمی است پنهان و مربوط به عالم غیب [5] اما وصیت من این است که : هیچ چیز را شریک خدا قرار ندهید [ و جز خدا را نپرستید ] و درباره محمد ( ص ) این است که [6] سنت و شریعت او را ضایع مگردانید این دو ستون محکم را بر پا دارید و این دو چراغ پرفروغ را فروزان نگهدارید [7] و مادام که از حق منحرف نگشته اید هیچ نقش و مذمتی نخواهید داشت برای هر کس به اندازه توانائیش وظیفه ئی تعیین [8] و به افراد جاهل و نادان تخفیف داده شده است پروردگاری رحیم دینی استوار و امام و پیشوائی آگاه دارید.
من دیروز رهبر و همراه شما بودم [9] امروز مایه عبرت شمایم و فردا از شما جدا خواهم شد خداوند من و شما را مشمول رحمت خویش گرداند .[10] اگر من از این ضربت در این لغزشگاه [ دنیا ] نجات یابم [ شما به مقصود خود رسید ه اید ] [11] و اگر گامها بلغزد و از این جهان رخت بربندم ما نیز [مانند دیگران ] در سایه شاخه ها و مسیر وزش بادها و زیر سایه ابرهای متراکم آسمان [12] که پراکنده شدند و آثارشان درروی زمین محو شد خواهیم بود [13] من از همسایگان شما بودم که چند روزی در کنار شما زیستم و به زودی از من جسدی بی روح و ساکن [14] پس از آن همه حرکات و خاموش پس از آن همه گفتار بازخواهدماند [ هم اکنون ] باید سکوت من [15] بی حرکتی دست و پا و چشمها و اندامم موجب پند و اندرز و موعظه شما گردد زیرا این حالت برای کسانی که بخواهند عبرت گیرند از هر منطق رسا 000 [1] و گفتار موثر عبرت انگیزتر است.
وداع و خداحافظی من با شما وداع و خداحافظی کسی است که آماده ملاقات پروردگار است [2] فردا ارزش ایام زندگی مرا به خوبی خواهید دانست و مکنونات خاطر و ناراحتی درونیم برایتان آشکار خواهد شد [3] و پس از آنکه جای مرا خالی دیدید و دیگری بجای من نشست کاملا مرا خواهید شناخت.